دیشب
ديشب دوباره آمده بودي به خواب من
ديدار خوب تو
تا كوچه هاي كودكيم برد پا به پا
شاد و شكفته، ما
فارغ ز هست و نيست
در كوچه باغها
سرخوش ز عطر و بوي نسيمي كه مي وزيد
يك لحظه دست تو
از دست من رها شد و ...
خواب از سرم پريد
       + نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم آبان ۱۴۰۳ ساعت 15:5 توسط تارا
        |