امروز چیزی دیدم که در عین غم انگیز بودن به نظرم تاسف آور بود و اگر من بتوانم خود را به جای ان کسی که این کار رو کرده بگذارم شاید بتوانم از دو منظر کارش را توجیه کنم
داستان از این قراره که داشتم توی کتابفروشی کتابهای دست دوم میچرخیدم که چشمم به کتابی خورد، برداشتم ورق زدم، صفحه ی اول کتاب بدون ذکر هیچ نامی از کسی یا بهتره بگم طرفین نوشته بود "تولدت مبارک عشقم" و همین نوشته ی به ظاهر ساده کلا باعث شد من کار اصلی رو که پیدا کردن کتابی خاص بود رو فراموش کنم و میخکوب بشم به صفحه
با خودم فکر کردم دو تا دلیل میتونه باعث بشه که کسی به این شکل چوب حراج به کادوی کسی بزنه که حتما خیلی هم عاشقش بوده دلیل اول خوشبینانه و قابل تاسف میتونه نیاز مادی باشه که حتما نان شب واجبتر از عشق است و این بارها و بارها به همه ثابت شده، چه عاشقانه هایی که به خاطر نداری به سرانجام نرسیده و خوب شاید این رفتار طبیعی جلوه کنه
اما دلیل دوم که بسیار غم انگیزه و نابخشودنی میتونه این باشه که کادو دهنده ی بخت برگشته حتما با چه وسواسی کادو رو انتخاب کرده و با چه لرزش دست و دلی سعی کرده متن رو به زیبایی بنویسه و احتمالا فکر میکرده که طرف هم به اندازه ی خودش عاشق بوده نمیدونسته که بازیچه ای بیش نبوده و اگر غیر از این بود امروز به این کادو یا بهتره بگم این کتاب چوب حراج نمیخورد.
پشیمونم که کتاب رو نخریدم، حتماااا برمیگردم و میخرم فقط به خاطر اون نوشته