تو چه میدانی من هنوز گاهی یواشکی سرکی به خانه ات که من اسمش را "خانه ی تو" گذاشتم میزنم مبادا فراموش شوی در این وانفسا.....

گاهی، روزی، ساعتی

مثل همین ساعت با همه ی خستگی یک راه طولانی